پنج نوشتهی کوتاه
(از سال ۱۹۹۳) شعر از: پونه آهنگساز و اجرا: شهرداد روحانی عکاس: پونه عکسها: ايتاليا (جنوآ) ![]() باد شبِ ما را ورق خواهد زد. من به صبح خواهم رسيد و اشارههايی که از تو میگويند ... ![]() پنجرهی غروب باز است پچپچ باران با کاج، تنهايیِ مرا خيس کرده. به کجای شب رسيديم که باد، نفسهای فانوس را دزديد؟ بهار که آمد، درختان برهنه بودند ... ![]() آيا میرسد آن روز که سرانجام بر ما ببارد ابری، غربت اين سالها را؟ که دلم ديریست درين قفس به سکوت معتاد است ... ![]() زمان، معجزهی فراموشیست، و انتظارِ بخشايش. از خاموشی تا مرگ، فاصله گر عادت است، رفتن را جراتِ تلاشی دوباره نيست ... ![]() تا چشمان من عشق از هزار خمِ سکوت وُ شرمِ نگاه تو میگذشت و تو مثل گوشههایِ تنهايیِ من از جنس اشارهای رويايی بودی ... ![]() |
||