پيش از پگاه
شعر از: پونه آواز: همايون شجريان ![]() يک روز من وُ تو هم سرانجام، باز خواهيم گشت بخدا میدانم من خواب ديدهام، عروسک چشمآبیام ... ![]() خواب روزی که بقچه را زمين میگذاريم اين پردههای دودگرفته را عوض میکنيم به کبوترهای پشتبام دانه میدهيم گلهای تشنهی باغ را میشوئيم و فوارهی شکستهی حوض را، تا سقفِ بلندِ آسمان باز میکنيم ... من خواب ديدهام عروسکم ... ![]() خواب روزی که دستت را میگيرم، از پايينِ ميدان اعدام، تا بالای ميدان دربند، همهی کوچهها وُ خيابانها را میگرديم همهی درهای بسته را میزنيم تو آوازت را زير لب نمیخوانی، من هم از داروغهها ديگر نمیترسم ... من خواب ديدهام عروسکم ... ![]() خواب آن روز بارانی که دارا، سوار اسبی کهر میشود خواب روزی که موی سارا، روی باد سُر میخورد خواب روزی که تو هم سرانجام، زبان باز میکنی، از کيف گمشدهی مدرسهات میگويی از رازِ اين نگاهِ بیرنگ، آن قطرهی اشکی که برای هميشه در چشمت ماند ... و من برايت از سرزمينی دور میگويم از پرپر زدنِ ماهی در خاک از اسيریِ قاصدک در باد از نوميدیِ شبنم زير باران ... و بعد با هم، يک شبِ تمام، - ولی فقط همان يک شبِ آخری - آنقدر میگرئيم که از فردای آفتابیاش، هيچ ابری به آسمان نماند ... من خواب ديدهام عروسکم من خواب ديدهام ... ![]() |
||