نغمهی درد
شعر از: فروغ فرخزاد اجرای ترانه: فريدون ![]() در منی و اينهمه ز من جدا با منی و ديدهات بسوی غير بهر من نمانده راه گفتگو تو نشسته گرم گفتگوی غير ![]() غرق غم دلم به سينه میتپد با تو بيقرار و بی تو بيقرار وای از آن دمی که بيخبر ز من برکشی تو رخت خويش از اين ديار ![]() سايهی توام بهر کجا روی سر نهادهام به زير پای تو چون تو در جهان نجستهام هنوز تا که برگزينمش بجای تو ![]() شادی و غم منی به حيرتم خواهم از تو ... در تو آورم پناه موج وحشيم که بیخبر ز خويش گشتهام اسير جذبههای ماه ![]() گفتی از تو بگسلم ... دريغ و درد رشته وفا مگر گسستنی است؟ بگسلم ز خويش و از تو نگسلم عهد عاشقان مگر شکستنی است؟ ![]() ديدمت شبی بخواب و سرخوشم وه ... مگر بخوابها ببينمت غنچه نيستی که مست اشتياق خيزم و ز شاخهها بچينمت ![]() شعله میکشد به ظلمت شبم آتش کبود ديدگان تو ره مبند ... بلکه ره برم بشوق در سراچهی غم نهان تو ![]() |
||