جادوی بیاثر
شعر از: فريدون مشيری آواز: محمدرضا شجريان ![]() پُر کن پياله را، کاين آب آتشين، ديریست ره به حال خرابم نمیبرد! ![]() اين جامها - که در پی هم میشود تهی - دريای آتش است که ريزم به کام خويش، گرداب میربايد و، آبم نمیبرد! ![]() من، با سمند سرکش و جادويی شراب، تا بيکران عالم پندار رفتهام تا دشت پر ستارهی انديشههای گرم تا مرز ناشناختهی مرگ و زندگی تا کوچهباغ خاطرههای گريزپا، تا شهر يادها ... ديگر شراب هم جز تا کنار بستر خوابم نمیبرد! ![]() هان ای عقاب عشق! از اوج قلههای مهآلود دوردست پرواز کن به دشت غمانگيز عمر من آنجا ببر مرا که شرابم نمیبرد ...! ![]() آن بیستارهام که عقابم نمیبرد! ![]() در راه زندگی، با اين همه تلاش و تمنا و تشنگی، با اين که ناله میکشم از دل که: آب ... آب ...! ديگر فريب هم به سرابم نمیبرد! ![]() پر کن پياله را ... ![]() |
||