مناجات روزنه
شعر از: پونه اجرای ترانه: عليرضا عصار ![]() روی همان کاغذها نوشته بودی يادت نيست؟ لای همان يادداشتهای پاره گوشهی آن اتاقکی که پنجرههايش را بسته بودند و ديوار از قد آرزوهای تو هم بلندتر بود صدايی شنيدی که چشمهايت را میخواند لبانت را فرياد میزد دستهايت را قسم میخورد و تو آسمان را دوباره معنا کردی الف، سين، نه! ... پرواز ... ![]() گفتی: ستاره خواهم نوشت گفتم: خواندن نمیدانم گفتی: گلی خواهم کشيد گفتم: چيدن نمیتوانم گفتی: گوشت را به ديوار بچسبان، صدای قدمهای باران میآيد گفتم: راه که آغاز شد، ديواری نمیماند گفتی: هيهات، هيهات ديوار وُ راه از جنس خودت هستند ... ![]() قلم را گرفتند وُ کاغذها به انتظار غروب بیتابند ... ![]() |
||