تهران و من
شعر از: نادر نادرپور اجرای ترانه: عليرضا عصار شعر ترانه: سعيد اميراصلانی عکاس: پونه عکسها: توچال (تهران) ![]() هر صبح، چون زبان تر و خشک برگها از نيش ناگهانی زنبور آفتاب آماس میکند تهران چون کرم پير در پيلهای تنيده ز ابريشم غبار بيدار میشود دردی نهفته در دلش احساس میکند ![]() هر ظهر، چون زبان تبآلود برگها طعم شراب تلخ و گس آفتاب را احساس میکند من همچو کرم پير در پيلهای تنيده ز ابريشم خيال از هوش میروم شعری نگفته در دلم آماس میکند! ![]() |
||