عاشقانه
شعر از: فروغ فرخزاد اجرای ترانه: معين ![]() ای شب از رويای تو رنگين شده سينه از عطر توام سنگين شده ای به روی چشم من گسترده خويش شاديم بخشيده از اندوه بيش همچو بارانی که شويد جسم خاک هستيم زآلودگیها کرده پاک ![]() ای تپشهای تن سوزان من آتشی در سايه مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ای ز زرين شاخهها پربارتر ای در بگشوده بر خورشيدها در هجوم ظلمت ترديدها با توام ديگر ز دردی بيم نيست هست اگر، جز درد خوشبختيم نيست ![]() اين دل تنگ من و اين بار نور؟ هايهوی زندگی در قعر گور؟ ![]() ای دو چشمانت چمنزاران من داغ چشمت خورده بر چشمان من پيش از اينت گر که در خود داشتم هر کسی را تو نمیانگاشتم ![]() درد تاريکيست درد خواستن رفتن و بيهوده خود را کاستن سرنهادن بر سيهدل سينهها سينهآلودن به چرک کينهها در نوازش، نيش ماران يافتن زهر در لبخند ياران يافتن زرنهادن در کف طرارها گمشدن در پهنه بازارها ![]() آه، ای با جان من آميخته ای مرا از گور من انگيخته چون ستاره، با دو بال زرنشان آمده از دوردست آسمان از تو تنهائيم خاموشی گرفت پيکرم بوی هماغوشی گرفت جوی خشک سينهام را آب تو بستر رگهام را سيلاب تو در جهانی اينچنين سرد و سياه با قدمهايت قدمهايم براه ![]() ای به زير پوستم پنهان شده همچو خون در پوستم جوشان شده گيسويم را از نوازش سوخته گونههام از هرم خواهش سوخته آه، ای بيگانه با پيراهنم آشنای سبزهزاران تنم آه، ای روشن طلوع بیغروب آفتاب سرزمينهای جنوب آه، آه ای از سحر شادابتر از بهاران تازهتر سيرابتر عشق ديگر نيست اين، اين خيرگيست چلچراغی در سکوت و تيرگيست عشق چون در سينهام بيدار شد از طلب پا تا سرم ايثار شد ![]() اين دگر من نيستم، من نيستم حيف از آن عمری که با من زيستم ای لبانم بوسهگاه بوسهات خيره چشمانم به راه بوسهات ای تشنجهای لذت در تنم ای خطوط پيکرت پيراهنم آه میخواهم که بشکافم ز هم شاديم يکدم بيالايد به غم آه، میخواهم که برخيزم ز جای همچو ابری اشکريزم هايهای ![]() اين دل تنگ من و اين دود عود؟ در شبستان، زخمههای چنگ و رود؟ اين فضای خالی و پروازها؟ اين شب خاموش و اين آوازها؟ ![]() ای نگاهت لایلائی سحربار گاهوار کودکان بيقرار ای نفسهايت نسيم نيمخواب شسته از من لرزههای اضطراب خفته در لبخند فرداهای من رفته تا اعماق دنياهای من ![]() ای مرا با شور شعر آميخته اينهمه آتش به شعرم ريخته چون تب عشقم چنين افروختی لاجرم شعرم به آتش سوختی ![]() |
||