مستانه
شعر از: فريدون توللی اجرای ترانه: هوشمند عقيلی شعر ترانه: بابک رادمنش عکاس: پونه عکسها: باغ پرندگان (تهران) ![]() گل مست و چمن مست و سخن مست و دمن مست من مستم و جانانه به کام دل من مست مستانه تماشا کنمش با دل شيدا آن غنچه که بشکفته در آغوش چمن مست ![]() امشب همه آن بلبل مستم که خروشد با نغمهی مستانه بر آن شاخ سمن، مست بر دامن اين دشت فروخفته به رويا من مستم و آن کبک خوش قهقههزن مست ![]() دانم که از آن جامه برآيد به نسيمی آن غنچهی شاداب به سر مست، به تن مست با خوی پلنگی چه کنم؟ کان بت شيرين آسوده بر آن سبزه، چو آهوی ختن مست ![]() ديگر ز وفا نشکندم گردش ايام تا دل بود از بوسهی آن بوسهشکن مست ما میزدگان آدم و حوای بهشتيم با شور گُنَه، خفته به فردوس عدن مست ![]() با مستی اين خاک طربزا، عجبی نيست گر مردهی پوسيده برآيد ز کفن، مست مستی دمد از شعر طربناک فريدون تا نغمه بود مست و نوا مست و سخن مست ![]() |
||