بر سرمایِ درون
شعر از: احمد شاملو اجرای ترانه: هایده شعر ترانه: عليرضا طبايی عکاس: پونه عکسها: کوير لوت ![]() همه لرزش دست و دلام از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه گريزگاهی گردد. آی عشق آی عشق چهرهی آبیات پيدا نيست. ![]() و خنکای مرهمی بر شعلهی زخمی نه شور شعله بر سرمای درون آی عشق آی عشق چهرهی سرخات پيدا نيست. ![]() غبار تيرهی تسکينی بر حضور وهن و دنج رهايی بر گريز حضور، سياهی بر آرامش آبی و سبزهی برگچه بر ارغوان آی عشق آی عشق رنگ آشنایات پيدا نيست. ![]() |
||