تنها صداست که میماند
شعر از: فروغ فرخزاد آهنگساز و اجرا: مهيار عليزاده عکاس: پونه عکسها: بيرجند ![]() چرا توقف کنم، چرا؟ پرندهها به جستجوی جانب آبی رفتهاند افق عمودی است افق عمودی است و حرکت: فوارهوار و در حدود بينش سيارههای نورانی میچرخند زمين در ارتفاع به تکرار میرسد و چاههای هوايی به نقبهای رابطه تبديل میشوند و روز وسعتی است که در مخيلهی تنگ کرم روزنامه نمیگنجد ![]() چرا توقف کنم؟ راه از ميان مويرگهای حيات میگذرد کيفيت محيط کشتی زهدان ماه سلولهای فاسد را خواهد کشت و در فضای شيميايی بعد از طلوع تنها صداست صدا که جذب ذرههای زمان خواهد شد چرا توقف کنم؟ چه میتواند باشد مرداب چه میتواند باشد جز جای تخمريزی حشرات فاسد افکار سردخانه را جنازههای بادکرده رقم میزنند. نامرد، در سياهی فقدان مردیاش را پنهان کرده است و سوسک سخن میگويد. چرا توقف کنم؟ همکاری حروف سربی بيهوده است. همکاری حروف سربی انديشهی حقير را نجات نخواهد داد من از سلالهی درختانم تنفس هوای مانده ملولم میکند پرندهای که مرده بود به من پند داد که پرواز را بخاطر بسپارم ![]() نهايت تمامی نيروها پيوستن است، پيوستن به اصل روشن خورشيد و ريختن به شعور نور. طبيعی است که آسيابهای بادی میپوسند چرا توقف کنم؟ من خوشههای نارس گندم را به زير پستان میگيرم و شير میدهم ![]() صدا، صدا، تنها صدا صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن صدای ريزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک صدای انعقاد نطفهی معنی و بسط ذهن مشترک عشق صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند ![]() در سرزمين قدکوتاهان معيارهای سنجش هميشه بر مدار صفر سفر کردهاند چرا توقف کنم؟ من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم و کار تدوين نظامنامهی قلبم کار حکومت محلی کوران نيست ![]() مرا به زوزهی دراز توحش در عضو جنسی حيوان چکار مرا به حرکت حقير کرم در خلاء گوشتی چکار مرا تبار خونی گلها به زيستن متعهد کرده است تبار خونی گلها میدانيد؟ ![]() |
||