در انتظار
شعر از: عزيز ترسه اجرای ترانه: ابی شعر ترانه: سروش دادخواه عکاس: پونه عکسها: چابهار ![]() در حياط زمستانی با پرندهای کوچک بر شانهام در انتظار تو ايستادهام - تا از پلهها پايين بيايی و نيمرخات را بر مه طالع کنی تا پرندهای کوچک از شانهام برخيزد و بر گيسوان تو آوازش را بخواند ![]() نه میآيی نه زمستان از سرودن اندوه میايستد نه میآيی نه اين حياط کوچک میشود ![]() اکنون نه صدايی در باغ نه طنين زمستان در آواز کلاغان نميروزی زيبا حياط زمستانی بیانتهاست پرندهای کوچک بر شانهام میلرزد و، تو نيستی - که از پگاه تا پسين خيال گامهای تو روييده است بر سايه و سنگفرش و اگر خوابهايم را میسُرايم تا خورشيد لحظهای از پنجرهی تاريک بگذرد برای هراس من است: "ترانههای پاييز را بخوان بهاری که گذشت در مه مدفون است و تو هرگز دريچه بر روشنايی باغها نمیگشايی و تو هرگز دياری را که گلهای سپيد دارد نخواهی ديد" ![]() با پرندهای کوچک بر شانهام در انتظار تو ايستادهام نه صبح است نه از پلهها پايين میآيی من اما میخواهم آوازی بخوانم که مثل بهار بر انزوای باغ زمستانی فرود آيد: "بالای پلهها ايستاده باشی نيمرخات را بر مه طالع کنی در صبح از پلهها پايين بيايی باد و علف از بهار بخوانند تا در باغی که بر آن میگذری پرنده با آوازی شادمانه پرواز کند". ![]() |
||