عروسک مومی
شعر از: سیمین بهبهانی اجرای ترانه: ستار شعر ترانه: اردلان سرفراز عکاس: پونه عکسها: جنگلهای سياه (آلمان) ![]() بودی آن نازنین عروسکِ عشق که ترا ساختم ز موم خیال بر تنت ریخت دستِ پندارم صافی و لطفِ چشمههای زلال ![]() تنِ نرمِ ترا نهان کردم در پرندِ سپید جامهی شعر بر رخِ پاکتر ز مرمر تو خط و خالی زدم به خامهی شعر ![]() وه! چه شبها که با نوکِ مژگان ز آسمانها ستاره دزدیدم تا که آویزِ گردنت سازم یک به یک را کنار هم چیدم ![]() تا بشویم تنِ سپیدِ تو را شبنم از لالهزار آوردم تا دهم بوی خوش به سینهی تو عطرِ صبح بهار آوردم ![]() صبح چو خنده زد، ز خندهی او از برای تو وام بگرفتم شب در آمد، ز موی او بهرت طرهیی مشکفام بگرفتم ![]() خوب آنسان شدی که چون رخ تو هیچ گل دلفریب و نرم نشد لیک افسوس هر چه کوشیدم پیکر مومی تو گرم نشد ![]() روزی از روزهای گرم خزان بنشاندم در آفتاب، تو را رفتم و آمدم چه دیدم ... آه کرده بود آفتاب، آب تو را ![]() تو شدی آب و جامهی شعرم، غرق در پیکر زلال تو ماند بر پرندِ سپیدِ او جاوید لکهی مومی خیال تو ماند ![]() |
||