غزل ۳
شعر از: نادر نادرپور اجرای ترانه: امينالله رشيدی شعر ترانه: عبدالله الفت عکاس: پونه عکسها: آتن ![]() مرا عشق تو در پيری جوان کرد دلم را در غريبی شادمان کرد به آفاق شبم رنگ سحر داد مرا آيينهدار آسمان کرد ![]() خوشا مهری که چون در من درخشيد جهان را با من از نو مهربان کرد خوشا نوری که چون در اشک من تافت نگاهم را پُر از رنگينکمان کرد ![]() هزاران ياد خوش را در هم آميخت مرا گنجينهی ياد جهان کرد غم تلخ مرا از دل بدر بُرد تب شوق ترا در من روان کرد ![]() وزان تب، آتشی پنهان برافروخت که شادی را به جانم ارمغان کرد مرا با چون تويی همآشيان ساخت ترا با چون منی همداستان کرد ![]() گواهی بهتر از "حافظ" ندارم که قولش اين غزل را جاودان کرد: "شب تنهايیام در قصد جان بود خيالت لطفهای بیکران کرد" ![]() |
||