مجال
شعر از: پونه آواز: حسامالدين سراج عکاس: پونه عکسها: تونس نقشی بر آب میزنم از گريه حاليا تا کی شود قرين حقيقت مجاز من (حافظ) کنار حوض پای ستارهها که مینشينم، خيال توست که میبارد وُ پشت شيشههای شب به دفترم زل میزند. ![]() ملالی نيست! گاهی ابر وُ گاهی سايهای بلند خورشيد وُ ماهی که نيامده میروند لقمهنانی بیعشق و سقفی شکسته که هر کنارهاش آسمان چکه میکند. ![]() پروانهای میگفت: اينجا نه شوق، که حسرت پروازمان هم پريده! ما طلسم پيلههای خويشايم. دور غريب اين پرگار آنقدر گشتيم، که عطش هم از يادمان رفت. ![]() بیتابی نمیکنم هنوز به مهلت آن مژده بارها مانده بارها پای حوض وُ زل زدن بارها خواب وُ طعم خاطره بارها صبح وُ علامت سوال بارها خيس رگبار ![]() هميشه انگار تکرار همان يک ماجراست: خواب ناودان که سررفت فرشتهها هم برمیگردند ... ![]() |
||