تو از يادم نمیروی...
شعر از: سيد علی صالحی ![]() برهنه به بستر بیکسی مردن، تو از يادم نمیروی خاموش به رساترين شيون آدمی، تو از يادم نمیروی گريبانی برای دريدن اين بغض بیقرار، تو از يادم نمیروی سفری ساده از دوستتدارم تنهايی، تو از يادم نمیروی سوزنريز بیامان باران، بر پيچک و ارغوان، تو از يادم نمیروی تو ... تو با من چه کردهای که از يادم نمیروی؟! ![]() |
||