بهار من
شعر از: منوچهر نيستانی آواز: سالار عقيلی عکاس: پونه عکسها: شيراز (پارسه) ![]() گفتند: زندگی بار دگر به روی تو لبخند میزند وی شاعر رميدهدل، افسون نوبهار بار دگر به پای دلت بند میزند ![]() اين هم بهار، خندهی شيرين روزگار پس کو قراربخش دل بیقرار من؟ پا مینهم به راه، به اميد مهر يار "ای وای بر من و دل اميدوار من" ![]() سالی دگر گذشت و دريغا که من ز عمر جز خاطرات تلخ، بری برنداشتم در دل نشاندم اخگر عشقش به اشتياق بيچاره من، که چارهای ديگر نداشتم ![]() لبخندهی بهار نخنداندم، چو من لبخندههای دلکش او را نديدهام بيزارم از نسيم نوازشگر بهار چون تا کنون نوازش او را نديدهام ![]() سال گذشته گرچه به غم سوختم، ولی ديگر در آرزوی نگاهی نسوختم بیاختيار دل به خيالی نباختم هر دم در اين خيال، به راهی نسوختم ![]() امسال، چشم من دنبال چشم غمزدهی غمزدای اوست ور با همه رميدهدلی زنده ماندهام تنها برای "او"ست ![]() |
||