ستاره و ...
شعر از: فريدون مشيری آواز: محمدرضا شجريان و پريسا عکسها از: REUTERS, AFP, AP ![]() تا سحر از پشت ديوار شب، اين ديوار ظلمتپوش دم به دم پيغام سرخ مرگ میرسد بر گوش. ![]() من به خود میپيچم از پژواک اين پيغام من به دل میلرزم از سرمای اين سرسام من فرو میريزم از هم. ![]() میشکافد قلب شب را نعرهی رگبار میجهد از هر طرف صدها شهاب سرخ، زرد وز پی آن نالههای درد میپيچد ميان کوچههای سرد ![]() زير آن آوار تا ببينم آسمان، هستی، خدا خوابند يا بيدار چشم میدوزم به اين ديوار اين ديوار ظلمتپوش وز هجوم درد میروم از هوش ![]() آه! آنجا: هر گلوله میشود روشن، يک ستاره میشود خاموش! ![]() |
||