نوروز
شعر از: عليرضا ميبدی آواز: دلکش ![]() نوروز ماندگار است، تا يک جوانه باقیست باقیست جمع جانان، تا اين يگانه باقیست بار دگر بريدند، نای و نواش اما! اين ساز مینوازد، تا يک ترانه باقیست ![]() سينه به سينه گفتند، کوتاه تا شود شب کوتاه میشود شب، وقتی فسانه باقیست عيد است و نامه دارم، از من رسان سلامی بشتاب ای کبوتر، تا آشيانه باقیست ![]() گمکردمش! نشانيش يک کوچه تا جوانی پيداش کن پرنده، تا اين نشانه باقیست میچينمت دوباره، از آسمان کرمان پرواز کن ستاره! تا بام خانه باقیست ![]() نور نگاه کوروش، بر بردگان بابل بعد از هزارها سال، در هگمتانه باقیست زيباست حرف باران، در کوچههای تبريز آواز مولوی هست، تا يک چغانه باقیست ![]() دود اجاق وصلی، کو در سفر برافراشت بعد از هزار منزل، در بلخ و بانه باقیست در حيرتم که بعد از، کشتار عشق اينک در زير سقف تاريخ، عطر زنانه باقیست ![]() تازی و کينهتوزی، جهل و سياهروزی نفرين بر آن که عدلش، با تازيانه باقیست عصر دگر برآيد، اين نيز هم سرآيد گر نيستت يقينی، حدس و گمانه باقیست ![]() يغمائيان ربودند، محصول عمر ما را بشتاب و کشت میکن، تا چند دانه باقیست افراط کرد و تفريط، اين ساربان گمراه ای کاروان سفر خوش! راه ميانه باقیست ![]() |
||