آسمان کبود
شعر از: فريدون مشيری اجرای ترانه: مرضيه ![]() بهارم، دخترم، از خواب برخيز شکرخندی بزن، شوری برانگيز گل اقبال من، ای غنچه ناز بهار آمد تو هم با او بياميز. ![]() بهارم، دخترم، آغوش واکن که از هر گوشه گل آغوش واکرد. زمستان ملالانگيز بگذشت بهاران خنده بر لب آشنا کرد. ![]() بهارم، دخترم، صحرا هياهوست چمن زير پروبال پرستوست. کبود آسمان همرنگ درياست کبود چشم تو زيباتر از اوست. ![]() بهارم، دخترم، نوروز آمد تبسم بر رخ مردم کند گل ![]() تماشا کن تبسمهای او را تبسم کن که خود را گم کند گل ![]() بهارم، دخترم، دست طبيعت اگر از ابرها گوهر ببارد، وگر از هر گلش جوشد بهاری، بهاری از تو زيباتر نيارد. ![]() بهارم، دخترم، چون خندهی صبح اميدی میدمد در خنده تو. به چشم خويشتن میبينم از دور بهار دلکش آينده تو. ![]() |
||