جايی
شعر از: هيوا مسيح اجرای ترانه: هايده ![]() جايی به من بدهيد، دورترين دلتنگی آدمی با من است. ![]() گفته بودم روزی باران دريا را خيس خواهد کرد و تلخترين روزِ ماه خواهد رسيد و تلخترين تبخير آسمان را سياه خواهد کرد. جايی به من بدهيد، تمام دلتنگی آسمان با من است. ![]() گفته بودم شبی ماه آب خواهد شد و تمام پنجرهها غريب و زمين تنها خواهد مُرد. جايی به من بدهيد تمام تنهايی زمين با من است. ![]() گفته بودم روزی تمام عکسهايمان را از زندگی پس میگيريم، گفته بودم ديگر از آسمان هواپيمايی نمیگذرد و هيچ مسافری به جهان نمیرسد و ما با چترهای بسته به دنيا میآييم و با چترهای باز به خواب میرويم. جايی به من بدهيد شايد يکی از ميان ما شب کوچکی از نخستين شادمانی را به ياد آورد. شب کوچکی که زير ماه شب کوچکی کنار چند شعر سادهی روشن شب کوچکی ميان تمام شبهای دنيا شبی که ابتدای کلمات بود. ![]() جايی به من بدهيد جايی برای خنديدن جايی برای خيره شدن. شب کوچکی از تمام دنيا با من است. ![]() |
||