ديوار
شعر از: فروغ فرخزاد اجرای ترانه: فرامرز اصلانی شعر ترانه: فرامرز اصلانی عکاس: پونه عکسها: باغ پرندگان (تهران) ![]() در گذشت پر شتاب لحظههای سرد چشمهای وحشی تو در سکوت خويش گرد من ديوار میسازد میگريزم از تو در بيراهههای راه ![]() تا ببينم دشتها را در غبار ماه تا بشويم تن به آب چشمههای نور در مه رنگين صبح گرم تابستان پر کنم دامان ز سوسنهای صحرايی بشنوم بانگ خروسان را ز بام کلبهی دهقان ![]() میگريزم از تو تا در دامن صحرا سخت بفشارم به روی سبزهها پا را يا بنوشم شبنم سبز علفها را ![]() میگريزم از تو تا در ساحلی متروک از فراز صخرههای گمشده در ابر تاريکی بنگرم رقص دوارانگيز طوفانهای دريا را ![]() در غروبی دور چون کبوترهای وحشی زير پر گيرم دشتها را، کوهها را، آسمانها را بشنوم از لابلای بوتههای خشک نغمههای شادی مرغان صحرا را ![]() میگريزم از تو تا دور از تو بگشايم راه شهر آرزوها را و درون شهر ... قفل سنگين طلايی قصر رويا را ![]() ليک چشمان تو با فرياد خاموشش راهها را در نگاهم تار میسازد همچنان در ظلمت رازش گرد من ديوار میسازد ![]() عاقبت يکروز ... میگريزم از فسون ديدهی ترديد میتراوم همچو عطری از گل رنگين روياها میخزم در موج گيسوی نسيم شب میروم تا ساحل خورشی. در جهانی خفته در آرامشی جاويد ![]() نرم میلغزم درون بستر ابری طلايیرنگ پنجههای نور میريزد بروی آسمان شاد طرح بس آهنگ ![]() من از آنجا سرخوش و آزاد ديده میدوزم به دنيايی که چشم پرفسون تو راههايش را به چشمم تار میسازد ديده میدوزم به دنيايی که چشم پرفسون تو همچنان در ظلمت رازش گرد آن ديوار میسازد ![]() |
||