غرق تمنای توام
شعر از: رهی معيری اجرای ترانه: ليلا فروهر شعر ترانه: رهی معيری عکاس: پونه عکسها: آرامگاه بايزيد بسطامی (بسطام) ![]() در پيش بیدردان چرا، فرياد بیحاصل کنم؟ گر شکوهای دارم ز دل، با يار صاحبدل کنم ![]() در پرده سوزم همچو گل، در سينه جوشم همچو مُل من شمع رسوا نيستم، تا گريه در محفل کنم ![]() اول کنم انديشهای، تا برگزينم پيشهای آخر به يک پيمانه می، انديشه را باطل کنم ![]() زان رو ستانم جام را، آن مايهی آرام را تا خويشتن را لحظهای، از خويش غافل کنم ![]() از گُل شنيدم بوی او، مستانه رفتم سوی او تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم ![]() روشنگری افلاکيم، چون آفتاب از پاکیام خاکی نيم تا خويش را، سرگرم آب و گل کنم ![]() غرق تمنای توام، موجی ز دريای توام من نخل سرکش نيستم، تا خانه در ساحل کنم ![]() دانم که آن سرو سهی، از دل ندارد آگهی چند از غم دل چون رهی، فرياد بیحاصل کنم ![]() |
||